پرده های طور و گلدان بلور
چلچراغ چینی هفت رنگ نور
 
شمعدان نقره ای و چلچراغ
خانه ی ویلایی و استخر و باغ
 
پشتی های مخمل و مبل فرنگ
فرش کرمانی و کاشان قشنگ
 
خودروی شاسی بلند پرده دار
اسم و رسمی چون کلاغان غار غار
 
رفت و آمد میز مهمانی و سور
پس شدیم سرگرم مستی و غرور
 
پیشخدمت ، باغبان و آشپز
در تدارک ، در تهیه ، پخت و پز
 
میز ها و سفره های رنگ رنگ
با همه وسعت ، جایش هست تنگ
 
عده ای در رأس مستی و گناه
عده ای هم در نظاره در نگاه
 
"ناگهان بانگی در آمد خواجه مرد" ((سعدی))
کس نمی داند که با خود هم که برد
 
مرگ آغاز جواب است و سؤال
از کجا آورده ای مال و منال
 
بعد از این دنیا سرایی دیگر است
مرگ آغاز سرایی دیگر است
 
عالم قبر دادگاهی از خداست
کار ما از حال اقبا کی جداست
 
توشه ی ما اندک استو راه دور
پر کند چشم مرا آن خاک گور
 
شعر از : خانم لطفی

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:شعرهای زیبا, شعر , محرم , محیط زیست , امام رمان , دنیا , اضرافی گرایی,, توسط خانم لطفی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 39 صفحه بعد