پرده های طور و گلدان بلور
چلچراغ چینی هفت رنگ نور
 
شمعدان نقره ای و چلچراغ
خانه ی ویلایی و استخر و باغ
 
پشتی های مخمل و مبل فرنگ
فرش کرمانی و کاشان قشنگ
 
خودروی شاسی بلند پرده دار
اسم و رسمی چون کلاغان غار غار
 
رفت و آمد میز مهمانی و سور
پس شدیم سرگرم مستی و غرور
 
پیشخدمت ، باغبان و آشپز
در تدارک ، در تهیه ، پخت و پز
 
میز ها و سفره های رنگ رنگ
با همه وسعت ، جایش هست تنگ
 
عده ای در رأس مستی و گناه
عده ای هم در نظاره در نگاه
 
"ناگهان بانگی در آمد خواجه مرد" ((سعدی))
کس نمی داند که با خود هم که برد
 
مرگ آغاز جواب است و سؤال
از کجا آورده ای مال و منال
 
بعد از این دنیا سرایی دیگر است
مرگ آغاز سرایی دیگر است
 
عالم قبر دادگاهی از خداست
کار ما از حال اقبا کی جداست
 
توشه ی ما اندک استو راه دور
پر کند چشم مرا آن خاک گور
 
شعر از : خانم لطفی

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:شعرهای زیبا, شعر , محرم , محیط زیست , امام رمان , دنیا , اضرافی گرایی,, توسط خانم لطفی

 

 

 

آب آبی نیست ، آلوده است

جنگل و رود امان می خواهند

آه از دست همین آدمیان

قصه ای می فشرد قلبم را

ریز گرد انبوه مثل یک لشگر دشمن که شبیه خون زده است

چه هوا آلوده است !

بمب شمر !! شین ،میم، را !

می کشد بچه و هم پیر زن و حامله را ؟!

قصه ای می فشرد قلبم را

و فساد برده اما ن از دریا، دشت، کوه آمد به ستوه

ماهیان دریا ،همه مرغان هوا، خرس قطبی ، زنبور عسل ، همه از دست بشر مستأسل

آه از دست بشر

بره ها کشته شدند از سرب و مس و روی هوا

همه مسموم شدند آه از دست بشر

این شعر اشاره دارد به آیه: ظهر الفساد فی البر والبحر بما کسبت ایدی النّاس.

شعر از: خانم لطفی


نوشته شده در تاريخ 1 فروردين 1386برچسب:شعرهای زیبا, شعر , محرم , محیط زیست , امام رمان , دنیا , اضرافی گرایی, کتاب ,, توسط خانم لطفی

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد